امشب همان شبی است که تکه های خرد شده ام را خرد تر کردی شبی که دیگراز نگاه کردن به آینه هم بیم داشتم تو از من آدم آهنی ساختی آدم آهنی که با همه دکمه هایش فقط گریه میکند نمی دانم چرا تو را با چنگ ودندان نگه داشته ام گفتی گذشته ها راپاک کن و آینده را بساز ولی این گذشته ها هستن که آینده ام را پاک می کنندو لحظه هایم همه تکراری از گذشته هاست خسته ام از دوست داشتنت...
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 54
بازدید کل : 5478
تعداد مطالب : 66
تعداد نظرات : 47
تعداد آنلاین : 1